سالها می گذرد
از نگاهی که نگاهم را نمی پرسد
آه . . . !
چه شد نگاهت
کجاست دلواپسی هایت
حنجره ی نگاهم را جا گذاشتی ؟!
صدایم کن دوباره
صدایم کن . . .
عیدت مبارک
امروز باران چشمهایم
چه زلال بود
و نگاهت دلواپس تر از همیشه
دستهایم را میفشرد
چه غم انگیز است خیالم . . .
زلال
صداقتم را برهنه کردم
برای نگاه چشمهایت
چه پرسه هایی نگاه تو را با خود برد
و تنهایی مرا به دار کشید . . .
کدهای جاوا وبلاگ
قالب وبلاگ