دلم در کـویر چشم هایت گره خورد
چشم هایت چه بیرحم
شلاقـــ نگاهـ را بر بـدنهی
خـــــــستــــه ام
روانـــــه کــــرد . . .
مرا به اوج نگاهت نشاندی و
سکوتی غمگین تر از غم
بر روح و استخوان جاری شد
تو رفتی و هزاران خاطره
پشت پلکهای خسته ام یاد تو را می خوانند
کدهای جاوا وبلاگ
قالب وبلاگ