چهارمین سال گذشت...
همچنان حسرت یک روز دگر با تو ماند
حسرت گفتن یک عمر تبسم با برف
حسرت یک بغل آیینه و یک دنیا حرف
چهارمین سال گذشت...
و من هر روز به دنبال خودم میگردم
منی از جنس تو و سایه و باد
منی از هرچه تو را آرد یاد
چهارمین سال گذشت...
منم و خط شباهت با تو
دخترم، دختر تو
فاطمه
او که روزی نزدیک
خطی از مشق تو را خواهد خواند
او که روزی نزدیک،
در همان هیبت افسونگر تو خواهد ماند...
موضوع مطلب :